در ابهام

دیگه ابهام مهم نیست. هر چی خدا بخواد همون میشه. من راضیم.

در ابهام

دیگه ابهام مهم نیست. هر چی خدا بخواد همون میشه. من راضیم.

632

چهارشنبه صبح ها.له گفت شب قبلش رفته در خونه ش.بنم براش ظرف ببره برای شیرینی های عروسی و همونجا هم بهش گفته منو می شناسه. گفت اگر خودم با چشمای خودم عکس العملش رو ندیده بودم باورم نمیشد تا این حد رو تو حساس باشه! گفت وقتی اسمتو شنید انگار برق گرفته ها یه قدم پرید عقب و با صدای جیغ مانندی گفت: خانم سین؟!!!

ها.له گفت به روی خودم نیاوردم ولی تا اخرش که پیشش بودم حالش خوب نبود...


پنجشنبه ارومی بود... کاش همیشه اینجوری بود و اینقدر حاشیه ایجاد نمیشد... وقتی رسیدم مثل همیشه صدای ش.بنم میومد... در نیمه باز بود... در زدم رفتم داخل و بعد از سلام علیک گذرایی رفتم تو اتاق و در رو بستم...

خیلی طول نکشید که شیخ صدام کرد... دعوایی در کار نبود... وقتی نشستم شیخ رو به من گفت خانم سین یکی از بچه های شنبه پیام داده که استاد میشه من امروز بیام برای اصلاح اواز؟ بهش میگم یعنی به جای شنبه امروز بیای؟ میگه نه امروز بیام شنبه هم بیام... پرسید نمی فهمم حرفشو! یعنی می خواد دو جلسه بیاد؟ نمی فهمم! چی بگم بهش؟ 

هممون به هم نگاه کردیم و ش.بنم گفت بگید هر کی ساعت خودش میاد ساعت خالی نداریم... (کلا دعوا داره!)

من گفتم بگید رفع اشکال بین هفته اونم نه حضوری با وُیس...

انگشتشو به علامت تایید گرفت سمت من و در حالی که جواب هنرجو رو تایپ می کرد بلند هم تکرار کرد: وُیس بفرست...


ش.بنم بلند شد و رفت تو اتاقش...

همون لحظه حدس زدم نخواسته اتفاق هفته قبل تکرار شه... پیش خودش گفته اگه نرم اینا میرن تو اتاق... و خوب اونجوری هیچ کنترلی رو اوضاع نداره... رفت که هم بتونه بشنوه هم هر وقت خواست به هر بهانه ای بتونه بیاد بیرون...

خوندم... خوب بود... گفت هفته اینده کل س.هگ.اه رو مرور کن... 

این یعنی پایان یه دستگاه دیگه...

نفر بعد هم اومد... وقتی خواستم برم تا دم در اومد... هی من می گفتم بفرمایید اونم هی دست به سینه و با لبخند می گفت خواهش می کنم و بازم میومد... حالت خنده داری داشت... و بازم میومد...


کاش هر هفته اینقدر اروم بود... بابت یه چیزایی خیلی گیجم... درست نمی فهممشون... طغیان یک هفته و ارامش هفته ی بعد شیخ... این زن داره چیکار می کنه من نمی دونم... هیچ وقت حس خوبی بهش نداشتم و ندارم... چرا من باید حتما تو این بازی باشم؟ علتش چیه؟ برای کسی منفعتی داره؟


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد