در ابهام

دیگه ابهام مهم نیست. هر چی خدا بخواد همون میشه. من راضیم.

در ابهام

دیگه ابهام مهم نیست. هر چی خدا بخواد همون میشه. من راضیم.

580

انگار که یکی در حقم دعا کرده باشه و اجابت شده باشه...

انگار که کسی دستاشو برده باشه بالا و به خدا گفته باشه خدایا خیلی گرفتاره، حالش خوب نیست، بدجوری اسیر شده، خودت رهاش کن از این همه فکر و خیال...

الان حالم اونجوریه... این پنجشنبه کلاس نبود ولی دلتنگ هم نبودم... همیشه با هر سختی بود دوست داشتم برم تا حداقل ببینمش... به می.ترا می گفتم برام لازمه که ببینمش، حالم خوب میشه. اما الان اینجوری نیستم... حتی با وجودی که گفت می تونی شنبه بیای جبرانی گفتم نه و نمی رم...

شاید بهتر میشد اگر شرایط جوری بود که مدتی نمی دیدمش... ازش بدم نمیاد ولی این اواخر یه جور بدی از حال خودم کلافه بودم... اصلا ربطی به اون نداره... دیگه ذهنم تحمل این  همه انتظار و بلاتکلیفی رو نداشت... مگه نه اینکه هر چی خدا بخواد همون میشه! خوب پس من اروم زندگیمو می کنم... خدایا خودت بهترینها رو برای همه رقم بزن...

امیدوارم این حال بمونه برام...

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد