در ابهام

دیگه ابهام مهم نیست. هر چی خدا بخواد همون میشه. من راضیم.

در ابهام

دیگه ابهام مهم نیست. هر چی خدا بخواد همون میشه. من راضیم.

484

* گوشی جدیدم خوبه. ازش راضیم. هر چند به نظرم قبلیه هنوزم بعد از چند سال قشنگتر بود. فکر می کردم یه مشکلی داشته باشه اما بعد از چند روز فهمیدم مشکلی نبوده. این از این.

* بعد از مدتها (شاید حدود دو سال) رفتم پیش شری. برام لازم بود. خیلی وقت بود مفصل با یکی حرف نزده بودم. هر چند چیز خاصی پیش نبردیم ولی یک ساعت حرف زدیم و خوب بعد از این همه وقت رفتن لازم بود یه چیزایی رو توضیح بدم.

* هنرجوم (از-اده) خوب پیش میره و این برای من که کاملا بی انگیزه و بی حوصله میرم سرکلاس حس خوبیه...

* مجبور شدم به خاطر سع.ید بعد از نامزدی ح که دیگه اصلا دلم نمی خواست باهاش تماس بگیرم هم بهش اس بدم و هم زنگ بزنم. حس خیلی بدیه. خیلی بد... که بعد از این همه سال!!!! الان مجبور شم که اون دیگه نامزد داره... فکر می کنم برای خودشم خوشایند نیست... دیروز که زنگ زدم بعد از چند تا بوق تماس رو وصل کرد اما حرف نزد... فکر کردم قطع شده اما ذهنم خیلی درگیر بودم و گوشی همچنان در گوشم بود... مدتی گذشت و بعد حرف زد... منظورشو از این کار نفهمیدم... فقط از خدا می خوام دیگه مجبور نشم باهاش تماس بگیرم... ضمنا نتونستم تبریک بگم. اصلا زبونم پیش نرفت...هعی... هنوز باورم نمیشه... پس چی میگن که مردها عشق اولشونو هیچ وقت فراموش نمی کنن؟! چرا به من که میرسه همه ی قانونهای نوشته و نانوشته عوض میشن؟!....

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد