در ابهام

دیگه ابهام مهم نیست. هر چی خدا بخواد همون میشه. من راضیم.

در ابهام

دیگه ابهام مهم نیست. هر چی خدا بخواد همون میشه. من راضیم.

441

هنوز از مورد پست قبل خبری نیست. البته اگر خبری میشد عجیب بود. چنانچه بشه بعدا می نویسمش.
چند روز از روزه های قضامو گرفتم. هر بارش حالم خوب نبود الا یه روزش. اونم نه خوب خوب.
گفتم پریروز که تعطیلم یه روز دیگه شو بگیرم. تا حالا اینقدر حالم بد نشده بود. سردرد بد و  غیرقابل تحملی داشتم. بعد از افطار دیگه بدترم شد. چشمام داشت در میومد. بالا آوردم و کز کردم یه گوشه. کنار بخاری خوابم برد. نفمیدم چقدر... امسال بعد از ماه رمضون خودم فهمیدم چقدر تحلیل رفتم. گرسنگی و تشنگی اذیتم نمی کنه. اما سردرد و چشم درد بدی می گیرم. خیلی خیلی بد... نمی دونم چی بشه... دلم نمیاد بنویسم که... شاید دیگه نشه...

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد