در ابهام

دیگه ابهام مهم نیست. هر چی خدا بخواد همون میشه. من راضیم.

در ابهام

دیگه ابهام مهم نیست. هر چی خدا بخواد همون میشه. من راضیم.

313

دیشبم برای خودش شب عجیبی بود! الان حوصله نوشتنشو ندارم.
فقط اینو نمی دونم که تو چه جریانی قرار گرفتم. اصلا جریانی وجود داره یا نه! از خودم بدم میاد که اینقدر به مسائل کوچیک(به ظاهر کوچیک) گیر میدم! حس می کنم بقیه رو هم خسته کردم!

یادم نبود دیروز کجا نوشتم که دیگه حوصله تدریس ندارم و می خوام تمومش کنم، اما همون دیشب اون اتفاقا افتاد. امروز صبح دیدم که تو وبلاگ قبلیم نوشتم. بعضی وقتا آدم خوشحال میشه که یه چیزایی رو ثبت کرده تا بتونه به عنوان سند به کسی نشون بده.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد