دیروز حید.ری واقعا کلافه م کرد! اول که چند روز پیش زنگ زد اونم بعد از ساعت کاری، حدود نه و نیم شب، کاری داشت که چون واقعا حس کردم ضرورت داره علی رغم میلم به یکی رو انداختم و انجامش دادم، بعدم اینکه دیروز زنگ زده که فلان چیزو برام چک کنید. اونم با اس ام اس! هر چی هم بهش می گم سیستم دفتر رو من تو خونه ندارم حالیش نمیشه. خلاصه اینکه کلی اعصابم خورد شد تا بالاخره امروز صبح کارشو انجام دادم.
یه پیشنهاد کارم داشت. گفتم باشه اما از خودم و این شرایطی که توش گیر افتادم واقعا خسته شدم...
مشکلات خونه داره روانیم می کنه. البته چیزی عوض نشده. همه چیز مثل قبله اما من دیگه تحملم مثل قبل نیست...