اینجا شده مونسم... تازه حتی همین جا هم بعضی وقتا تنهاییمو پر نمی کنه... ولی از هیچی بهتره...
یاد پارسال میفتم... تازه داشت شروع میشد... همه چی بعد از یه تموم شدن...
صبحهایی که آفتاب نزده بیدار بودم... چشمها ی بی رمقمو یه جاده... جادهای که می رسید و من نمی رسیدم...
اگه می دونستم... اگه می دونستم همونجوری می موندم... تنهاترم کردی...
دلم میخواد دیگه تموم شه همه چی...