در ابهام

دیگه ابهام مهم نیست. هر چی خدا بخواد همون میشه. من راضیم.

در ابهام

دیگه ابهام مهم نیست. هر چی خدا بخواد همون میشه. من راضیم.

128

سر خانم سین دارد می ترکد! تعطیلات عید حسابی از دماغش درآمد! از صبح که سرکار آمده تا همین الان فرصت سرخاراندن هم نداشته...

خانم سین قرار گذاشت با خودش که اینجا حداقل نقاب نزند و حرفهای دلش را رک و راست بگوید. هرچند درست نباشد. خانم سین همین که به تایید خیلیها حدس می زند دعوت آقای میم برای رفتن صرفا بهانه بوده دلش خوش می شود... درست است که عقلش می گوید نه. اما دلش همین را می خواست... خانم سین دوست نداشت دفعه قبل آخرین باری باشد که رفته است... خانم سین این یکی دو روزه با همین فکر که آقای میم بهانه تراشیده خوش است... با همین بهانه های کوچک...

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد