در ابهام

دیگه ابهام مهم نیست. هر چی خدا بخواد همون میشه. من راضیم.

در ابهام

دیگه ابهام مهم نیست. هر چی خدا بخواد همون میشه. من راضیم.

95

دختره زنگ زد. گفت هنوز نتونستم با استادم صحبت کنم. انگار یه کم مردده برای کلاس اومدن اما من با وجودی که به این شیوه اطمینان دارم نمی تونم به کسی اصرار کنم. وقتی گفت شما می گید من چیکار کنم؟ گفتم میل خودته من نمی تونم اصرار کنم. گفت بذارید چهارشنبه برم کلاس و بعدش بهتون خبر میدم.

واقعا نمی خوام کسی رو زور کنم. ایشالا که اگه می تونه نتیجه بگیره و پیگیره از تردید در بیاد و تصمیم درست بگیره.


خسته م. این روزا کار وحشتناک زیاده! حرفای مفت همکارا هم بیشتر حال آدمو می گیره. شبها خیلی دیر خوابم می بره. مدتها بود اینجوری نبودم.


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد