در ابهام

دیگه ابهام مهم نیست. هر چی خدا بخواد همون میشه. من راضیم.

در ابهام

دیگه ابهام مهم نیست. هر چی خدا بخواد همون میشه. من راضیم.

117

جالبه عید دیدنی بری جایی و کسی از یکی از عادتهای پدربزرگت بگه و تو دقیقا همون عادت رو داشته باشی...
پدر بزرگی که وقتی فوت کرد تو فقط دو سالت بود...

116

سال نو هم رسید و روزای اولش داره می گذره. از دید و بازدیدهای عید اصلا خوشم نمیاد ولی چاره ای نیست. بعضی جاها واقعا رفتنش واجبه.
برای تبریک عید به حامد اس ندادم و اصلا هم برام مهم نیست. ولی بعد از کلی کلنجار رفتن به آقای میم اس دادم و اونم جواب داد. خداروشکر که در همین حد بود واقعا الان که فکر می کنم نباید خیلی چیزا رو با حرمت استادیش قاطی کنم.
امشب رفتیم خونه عمه جون. پسرش نبود و اینو به فال نیک گرفتم. کلا مدتیه هر اتفاقی بیفته و نیفته می گم حتما خیریتی توشه.