ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
بعد از یک هفته تلاطم تازه دیشب یه کم حالم بهتر شد و عادی تر شدم که... که خوب البته یک هفته گذشته و فردا باز باید برم کلاس... زندگیه دیگه... نمیشه باهاش جنگید...
دیروز قبل از ظهر ای.نس.تا رو باز کردم یهو دیدم چهل و پنج تا لایک دارم و یه درخواست!!!... شوکه شدم! رفتم ببینم از کیه! آی دی رو نمی شناختم ولی پیدا کردنش خیلی راحت بود... فهمیدم کی.می هست... مدتها ازش خبری نبود... شنیدم کلاسم نمیاد چون درگیر دانشگاهه... به روی خودم نیاوردم که شناختمش... صفحه من قفل نیست ولی درخواستشو قبول نکردم... حس خوبی ندارم... اینکه یکی از بچه های کلاس... اونم کی.می با اون سابقه ی عاشقیت! بیاد پیجمو پیدا کنه و این همه پست رو ببینه و بخونه و لایک کنه، اونم تو شرایط الان من قطعا نمی تونه عادی باشه برام.... نمی خوام بزرگش کنم اما به چیزا و کسان دیگه هم ربطش میدم...اینکه بعضیا دستشون از فضولی کوتاه شده و متوسل شدن به بقیه... کاری که قبلا در مورد خود من هم انجام دادن... عجب بساطیه ها!...
* ممنون دوست عزیز... خوبه که نظرتون رو میگید... به هر حال نظرات افراد مختلف به ادم دیدگاههای جدید میده... وقتی ادم درگیر ماجرایی میشه رو بعضی موارد کمتر دقت می کنه اما دیگری که دورتر ایستاده بهتر می تونه ببینه و بگه... بابت معرفی هم ممنون...