اوضاع اصلا خوب نیست. جوری که نمی تونم شرحش بدم. باور نمی کردم برسم به جایی که دیگه قابل جبران نباشه. زمان چیزیه که اگه از دستش بدی با بی رحمی تموم هیچ فرصتی برای جبران بهت نمیده. و من چیزایی رو تو گذشته از دست دادم که حتی اثری هم ازش نمونده... همه چیز رفته و آدمای اون موقع همشون دارن زندگیشونو می کنن و شاید اصلا من رو هم یادشون نیاد جز وقتایی که بنا به ضرورت چیزی من رو به یادشون بیاره.
مثل همین چند وقت پیش...
می بینم که آدمای موفقی شدن و دارن زندگی عادیشونو می کنن و بلاهایی هم که سر من آوردن هیچ جای زندگیشونو متاثر نکرده.
اون که بچه دار شد... اونیکی که خوشه و تو درس و موسیقیش داره مثل باد می تازه... اون عوضی هم که خداروشکر مدتیه ازش بی خبرم...
و من موندم و جایی که اصلا نمی دونم کجاست!...