ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | |||
5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 |
12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 |
19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 |
26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
شاید خیلی دیر باشه ولی بهتر از اینه که ادامه بدم به رویه و اشتباهات گذشته م...
شاید قبلا از اینکه بخوام تغییر رویه بدم وحشت داشتم و برام کار سختی بود اما الان اصلا دیگه برام مهم نیست...
لزومی هم نمی بینم که بخوام به کسی توضیح بدم... این بهترین بخش قضیه ست... و در عین حال دردناک هم هست... بیشتر و بیشتر از قبل آدما برام بی اهمیت شدن و مهمترین ها خانواده م هستن...
شاید اتفاقی که مدتیه درگیرش شدم با همه سیاهی و تلخی و بدی که داره تنها خوبیش همینه... اینکه مهمترین چیز خانواده ست...
در ارتباط با ادامه راهی که شش ساله شروعش کردم تصمیم جدیدی گرفتم و چند روزیه انجامش دادم... میسپرم به خدا که خودش کمکم کنه...