در ابهام

دیگه ابهام مهم نیست. هر چی خدا بخواد همون میشه. من راضیم.

در ابهام

دیگه ابهام مهم نیست. هر چی خدا بخواد همون میشه. من راضیم.

459

می دونم که بازم دیشب تو خوابم بود. ولی چه جوری بود یادم نیس...

* بعدش یادم اومد که تو خوابم پرنده هم بود
* حدود یازده و نیم زنگ زد. شماره شو که دیدم شوکه شدم! می دونستم تعبیر خوابهامه. احوالپرسی صوری و بعد یه سایت خرید باهام چک کرد که تاییدش کنم و منم یکی دیگه رو بهش معرفی کردم که بره سراغم نیاد. گفت احتمالا یه مدت سفر دارم به تهران. گفتم به سلامتی ایشالا...
همین...
اینم از خوابهای ملکوتیم و تعبیرش... نمی دونم اون وقتا که خواب می دیدم چرا تعبیر نمیشد!

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد