همین که فقط فکرش از سرم گذشت چند روزی حالم بد شد. یه جور بی حس و حالی و سردرگمی. تصمیمم عوض شد و دیگه نمیرم. مریمم اگه خواست بیاد اون یکی آموزشگاه. تحمل ندارم.
من کلا آدم ضعیفی نیستم اما بعد از چند سال هنوز نتونستم با این مساله کنار بیام. قطعا چون همه ی زندگیمو به پاش گذاشتم.
ویدئوها رو دانلود نکردم اما عکسها رو تو سایت دیدم. پیر شده انگار...
چقدر این روزا بهشته... شاید عصر یه سر برم بیرون و از این همه قشنگی لذت ببرم...
یهو دلم گرفت...