حی امروز زنگ زد. والا بسکه همه طلبکارن فکر کردم حالا می خواد شاکی شه که چرا برای اون کارگاه نرفتم. اما بعد دیدم نه کار دیگه ای داره. یعنی در اصل مثل همیشه کار داره. انجام دادم اما اصلا حرفی از اون شب و اینکه واقعا از برخوردش ناراحت شدم نزدم. فقط آخر کار گفتم می خوام سازمو بفروشم اگه کسی خواست بگید به قیمت خرید میفروشمش.
حال این روزام خوب نیست و دیگه دلم نمی خواد تلاشی هم بکنم. خسته م... همین...