در ابهام

دیگه ابهام مهم نیست. هر چی خدا بخواد همون میشه. من راضیم.

در ابهام

دیگه ابهام مهم نیست. هر چی خدا بخواد همون میشه. من راضیم.

261

* بعضی وقتا صبح و صدای پیانو یادم میاد... چقدر قدم می زدم... آفتاب آروم آروم گرماش بیشتر میشد... یه لیوان آب یخ...

* وقتی قیافه دختره رو برای بار اول دیدم فهمیدم اشکال از جای دیگه ست... چیزی نبود که کسی به خاطرش دیوانه شه... اخلاقش هم که... من برخوردی نداشتم ولی از چندجا شنیدم... بعد از شش سال آخرشم نفهمیدم چی شد...

* رژ لبم رو گم کردم... یادمه هر دوتاشو انداختم تو کیفم چون صدای جرینگ برخوردشون رو شنیدم... ولی شب دیدم یکیش تو کیفم نیست... اصلا دلم نمی خواد فکر کنم که ممکنه کجا افتاده باشه...


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد