در ابهام

دیگه ابهام مهم نیست. هر چی خدا بخواد همون میشه. من راضیم.

در ابهام

دیگه ابهام مهم نیست. هر چی خدا بخواد همون میشه. من راضیم.

253

دیشب با من.صی بحث داشتم. دختر باهوش و فعال و موفقیه ولی اصلا اعتماد به نفس نداره. مخصوصا در ارتباط با فر.ی که یه جورایی ازش بت ساخته.
منم همینطور بودم. بعضیا رفتارشون جوریه که در مدت کمی خیلی بهشون وابسته میشی و فکر می کنی خیلی خیلی بزرگن. نه اینکه بد باشنا! خوبن اما اونقدری که ما فکر می کنیم بزرگ نیستن. در اصل ما به خاطر کوچیکی خودمون اونا رو اینقدر بزرگ می بینیم. خلاصه اینکه من فر.ی رو دوست دارم و دلم نمی خواد رابطه مون تیره و تار بشه ولی وقتی خودش خودشو عقب میکشه حس بدی بهم دست میده که هی برم جلو. می گم شاید واقعا خوشش نیاد یا دیگه خودشو خیلی از نظر فکری بالا بدونه. جوری که دیگه روابط گذشته براش بی معنا شده باشن.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد