خانم سین دیشب کلی با دوستش منص.ی درد دل کرد. درست است که خیلی چیزها را نتوانست بگوید اما همین هم خیلی خوب بود برای خودش. خانم سین دوست دارد خیلی کارها بکند اما به دو دلیل نمی تواند. یکی وجود زن بیگناهی که برایش یک عذاب وجدان شدید ایجاد کرده و دوم این حدس که شاید به کل همه چیز یک توهم باشد...
ای لعنت به آن کسی که ریشه ی توهم را در وجودش دواند و به همه چیز بدبینش کرد.