می تونم بگم همین حس خیلی برام خوشاینده که یکی مثل اون همچین حسی بهم داره. فقط همین.
اما اون درگیر یه زندگیه و مقید به زندگیش. خدا می دونه چقدر گفتن و نوشتن اینا برام سخته. خیلی خیلی زیاد.
اما چه کنم. یه بار دیگه دلمو قربونی کردم. تا هر وقتم لازم باشه این کارو می کنم. خدایا خودت کمکم کن.