هر وقت یادم به اون مردک نامرد بی همه چیز میفته همه وجودم لبریز از یه حس بد و چندش آور میشه. همه ی بی اعتمادیم، همه ی حس بدم به مردها، همه ی سنگ شدن و بی احساس شدنم، همه ی این همه حس بد فقط و فقط نتیجه نامردی اون بی وجدانه... باورم نمیشه یکی که چند سال همه ی زندگیم بود همچین از چشمم بیفته که حتی آوردن اسمش هم برام عذاب آور باشه...