حتما حکمتی داره که تا الان نتونستم برم پیش شراره. جالبه! انگار مردم تابستونا بیشتر نیاز به مشاور پیدا می کنن!
چشم نزنم به خودم اندکی حالم بهتره. این اندکی خیلی کمه ها! ولی در مقایسه با اون حال خراب من یه کوچولو به نظر میاد.
دلم یه سفر باحال می خواد. یه سفری که توش هیچ فکر و دغدغه ای نداشته باشم. تازه اینم فکرمو مشغول نکنه که وقتی برگشتم با زندگی چیکار کنم؟
فکر کنم با این اوصاف باید برم سفر آخرت!